دختری هستم ٢٠ساله مدت ٧ ماه توی دنیای مجازی شیدایی با پسری آشنا شدم ٢٢ ساله و با توجه اینکه هر دومون تو یک کشور نیستیم و نمیتونیم از نزدیک ببینیم هم دیگر توی این ٧ ماه با هم خیلی حرف زدیم چه تصویری و چه صدا ولی کاملا در چارچوب شرع به طوری که من کمی از خانواده شون و دوستاش اطلاعاتی دارم و همچنین درباره ی خانواده ی من هم میدونن بعد از اینکه آشنا شدیم به من ابراز علاقه کردن و گفتن به فکر ازدواج هستن با من فقط به خاطر نامشخص بودن وضعیت زندگی و همچنین نمیتونن به خانواده بگن که با دختری اونم توی فضای مجازی آشنا شدن به خانواده چیزی نگفتن و یکم زمان میبره تا گفتنشمیخواستم بدونم آیا واقعا قصد فریب منو دارن و میخوان همینطور یه دوستیه اینترنتی داشته باشه با توجه به طولانی شدن دوران دوستی میخواستم شما چی پیشنهاد میکنید برای انجام دادن. تشکر از سایت همسریابی فکر و خیالش در بیام.یعنی ثانیه ای نتونستم از فکر و خیالش در بیام صبح و شب نداشتم. خواب و خوراکم شده بود فکر و خیال که چرا اینقد زود تصمیم گرفتم .در حقیقیت منم به اون علاقه داشتم ولی پیش خودم فکر کردم که باید پا رو احساسم بذارم و عاقلانه ترین تصمیم و بگیرم در سامانه همسان گزینی شیدایی .آخه تو یه سری از مسائل با هم تفاهم داشتیم که اون اول بهم گفت که با کمک من میتونه همه اون اختلافا رو درست کنه و اون جور که من میخوام خودشو تغییر بده ولی من نتونستم به این قولا اعتماد کنم.متاسفانه جامعه مون اینقد بد شده که اعتماد کردن خیلی سخت شده.خلاصه بعد چند ماه یه اس بهش دادم که مثلا به دوستم اس دادم ولی اشتباهی برای اون فرستادم که سر بحث و باز کنم و بهش بگم بهش فرصت میدم و بیشتر با هم صحبت کنیم که شاید به نتیجه خوبی برسیم اما متاسفانه با وجود همه زیرکی که به کار بردم آخر سر بهم فهموند که میدونه عمدا اس ام اس و اشتباهی فرستادم و بهم گفت که همه اون قولایی که بهم داده رو به خاطر باد داشتن سرش بهم داده و به هیچ کدومشون نمیتونه عمل کنه و ازم خواست اونو همون طور که هست بپذیرممادرشون پیر هستند و فاصله سنی دختر و مادر زیاد هست- مادرم از خواهرش، زیاد خوشش نمیاد- چون جمعیتشون زیاد هست،روی تربیت این دختر هم تاثیرگذار بودعرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیران سایت مدت چهار یا پنج ماهی هست که با سایت شما آشنا شدم و از مطالبش استفاده میکنم. اما مشکل اصلی من که خواهش میکنم به من کمک کنید. من دانشجوی ترم آخر کارشناسی یکی از دانشگاههای دولتی هستم. از ترمهای دوم یا سوم بود که عاشق یکی از دخترهای همکلاسی رشته خودم که سال بالایی من بود شدم و همیشه دوست داشتم باهاش ارتباط برقرار کنم ولی این کار رو نکردم چون شرایط ازدواج رو نداشتم شاید هم یه خورده ترسیدملبته ناگفته نماند که این خانمبا یکی دیگر از پسرهای دانشگاه هم ارتباط داشتند و این عامل هم موثر بود تا این که پارسال من و این خانم سر یک کلاس با هم بودیم و این دفعه من خیلی بیشتر از قبل به ایشون علاقه داشتم و خیلی احساس تنهایی میکردم ولی باز بهشون چیزی نگفتم البته ناگفته نماند با ایشون از لحاظ هم کفو بودن دقیقا مثل هم بودیم و ایشون هنوز رابطه قبلی رو داشت ادامه میداد. ایشون اولین کسی بود که بهشون از لحاظ زیبایی علاقه مند بودم چون واقعا ایشون قشنگ بودن. حالا بعد یه سال دوری تازه از طریق شبکه های مجازی فهمیدم که ایشون با همون پسری که در ارتباط بودند ازدواج کردند خیلی ناراحت شدم هیچ وقت فکر نمیکردم بدون این که حتی باهاش صحبت کنم این قدر بهش علاقه مند بشم یا روی من تاثیر گذار باشه خواهش میکنم بهم کمک کنین, نگین باید باهاش ارتباط برقرار میکردی که اگه این کار رو میکردم چون رابطش با پسره دیگه خیلی جدی بود و مطمئنا به من جواب منفی میداد و جور دیگه ای ناراحت میشدم خواهش میکنم بهم بگید چطور فراموشش کنم همیشه دوست داشتم اگه شرایط مهیا شد پا پیش بذارم برا ازدواج با ایشون که نشد... سوال دیگم اینه که چطور میشه یه رابطه دوستانه رو به سمت ازدواج برد؟ چون این دو نفر حدود3 سال با هم ارتباط داشتند بعد ازدواج کردند . آیا لازمه این همه ارتباط قبل ازدواج داشته باشیم یا نه؟ از یه طرف دیگه شنیدم خیلی از رابطه های دوستی به ازدواج نمیرسند؟ در این مورد ها اگر راهنمایی کنید ممنون میشم ببخشید اگر طولانی شد. صدور مجوز رسانه های برخط حوزه ازدواج و همسریابی منوط به ارائه معرفی نامه از سوی وزارت ورزش و جوانان است که تا کنون هیچ رسانه ی بر خطی موفق به اخذ معرفی نامه از آن وزارتخانه نشده است.
اما در همین رابطه یک مقام مسئول در وزارت ارشاد گفت: ثبت هر سایتی در این پایگاه به منزله تائید کامل تمامی فعالیتهای سایت نیست.
به گفته محمدصادق اکبری معاون وزیر ورزش و جوانان، این وزارتخانه تاکنون هیچ مجوزی را به عنوان مسئول برای سایت های همسر یابی دائم و موقت صادر نکرده است و تبلیغات انجام شده به عنوان فعالیت با مجوز وزارت ورزش و جوانان دروغ است.تحکیم خانواده راه اندازی شده اند امروز به دلیل بی توجهی مسئولان به مراکزی برای دوست یابی و ازدواجهای ناپایدار تبدیل شدهاند. کی از این سایت ها که چند روزی است با تبلیغات وسیع به دنبال پیدا کردن جوانان و جذب آنها است در پست های الکترونیکی که به صورت وسیع ارسال می کند، مدعی است افرادی که ازدواج آگاهانه و پایدار را در ذهن دارند می توانند با عضویت در این سایت نیمه گمشده خود را پیدا کنند.این سایت که برای یافتن نیمه گمشده تعرفه هایی را در نظر گرفته است، فعالیت خود را به صورت گسترده در سطح کشور آغاز کرده است و به جوانان وعده می دهد که تمام اطلاعات همسر دلخواهشان را می توانند برای اولین بار در این سایت ببینند.نکته قابل توجه عدم مسئولیت پذیری سایت در خصوص اطلاعات ثبت شده افراد، فریب و سوء استفاده و دریافت وجه برای ایجاد کاربری و صحبت با همسر دلخواه است. البته افراد می توانند برای کسانی که عضو این سایت نیستند، پیامکی با سامانه سایت همسریابی ارسال کنند.دفتر برنامه ریزی ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان نیز در رابطه با فعالیت سایت های همسر گزینی می گوید: افرادی که می خواهند در این حوزه فعالیت کنند، ابتدا باید برای دریافت مجوز به دفاتر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره مراجعه کرده و پس از گرفتن مجوز از این سازمان به وزارت ورزش و جوانان مراجعه کنند. قرار است این مراکز زیر نظر مراکز مشاوره کشور فعالیت کنند.نخستین خبر این هفته مربوط به دستگیری مجرم اینترنتی است که در سایت های همسریابی زنان را شناسائی می کردایشون از روز اول خیلی صمیمی برخورد میکردن یعنی با همه کارمندانشون همینطوری بودن... بعد از من مطمئنم که هنوزم منو دوس داره ولی نمیتونم بفهمم که دلیل این کارش چی بود.خلاصه من بعد حدود 2 ساله که از این ماجرا میگذره تا مرز دیوونگی پیش رفتم چند بار کارم به بیمارسان کشیده،برای بچه های بخش سایت همسریابی ما مشکلاتی سایت همسریابی پیش اومد هرکدام به یه دلیلی مرخصی گرفتن جمعا 3 نفر بودن نه یه لشگر ...باند چیه؟؟؟؟!!!!!بهر حال سایت همسریابی من دیگه در سایت همسریابی نمیرم سرکار ...پس زن و شوهر دستشون تو یه کاسه هست و جفتشون کلاه بردار هستن. به قول مشاور که گفتن این اقا یه القابی داره که اینجا قابل بیان نیست خانومشون هم دارای یه پسوند و پیشوندهایی هستن که نمیشه گفت.من اگه بودم حتما موضوع رو به دادگاه سایت همسریابی میکشوندم سایت همسریابی معلوم نیست چند تا دختر طفل معصوم دیگه تو دام این کلاه بردارها اسیر شدن و به خاطر ابروشون نمیان شکایت کنن.روی نظر خانم هانا خیلی دقت کن.میدوارم ادرس خونه رو نداشته باشه مرتب به دلیلای مختلف میرم دکتر که همشون میگن مشکلت عصبیه.هر کار میکنم نمیتونم بهش فکر نکنم از یه طرف ناراحتم که چرا زد زیر همه چی،آخه اصا همچین آدمی نیست از یه طرفم اصلا نمیتونم به خواستگارای دیگم فکر کنم هم به خاطر اینکه نمیتونم دوس داشتنمو نادیده بگیرم هم به خاطر اینکه میترسم اینا هم بعد یه مدت بزنن زیر همه چیز.تو رو خدا راهنماییم کنین.خودم همه روشی به کار بردم حتی به ائمه متوسل شدم کلی دعا میخونم،کلی کار کردم که حال و هوام عوض بشه ولی هر چی بیشتر سعی میکنم بیشتر افسرده میشم.تو رو خدا راهنماییم کنین. یه جورایی عشقولانه بود!!!لازمه بدونید من اصلا آرایش نمیکنم و با آقایون خیلی سرد برخورد میکنم اهل عشوه گری هم نیستم .....ولی این آقا هم متاهل بود هم تقریبا 20 سال ازم بزرگتر بود یکم راحت تر باهاشون حرف میزدم و همین باعث ایجاد علاقه در ایشون شده بود ....روز پنجم همه کارمندای بخش ما توی شرکت قبل از ساعت تعطیلی مرسوم شرکت از شرکت رفته بودن من مونده بودم و آقای مدیر صدام کردن و یه راست رفتن سر اصل مطلب که من اینهمه به تو ابراز علاقه میکنم چرا حتی یه بار هم جواب محبتمو نمیدی و... تمام فکرم شده تو ... ..کلی کل کل کردیم و من تقاضای انصراف دادم ایشونم عصبانی شد درجا حقوق 5 روزمو حساب کردو لحظه خروجم از دفترش پشیمون شده بود دستمو گرفت و التماس که نرو من بدون تو نمیتونم حتی دیدنت آرومم میکنه و... حالا من دختری ام که نمیتونم تو چشم نامحرم خیره نگاه کنم و حرف بزنم فوق العاده احساسی ام ولی کنترلش میکنم و اصولا آقایونی که بامن برخورد دارن میگن تو سنگ دل ترینی!! دیگه تصور کنید اون لحظه چه حالی داشتماومدم خونه.. شب اون روز خانمشون اس دادن که برگرد سر کارت من از همه چی خبر دارم شوهرم منظور بدی نداشته و الان داغونه و خودشو سرزنش میکنه که چرا یه لحظه بی اختیار دستتو گرفته و دلش پاکه و حالا که کار به اینجا رسیده و اینقد داغون شده من مخالفتی ندارم که با پیشنهاد ازدواج موقتش موافقت کنی تازه خوشحالم میشم دختری به خوبی و مهربونی تو توی شرکت هواشو داشته باشه مادر من شدیدا مخالفن قبلا مادرم به این شدت مخالفت نمیکردند
الان که موضوع جدی شده به حالتی رسیدن که خواب و خوراک ندارن مدام بغض میکنند و میگن من به هیچی کار ندارم
مثل یه مهمون میام و میرم به من میگن :تو عجله کردی تو خوشگلی گر شما قبل از ازدواج دوست دختر نداشتید و پاک موندید لیاقت شما و شان شما هست که با دختری ازدواج کنید که مثل خودتون پاک بوده نه کسی که چند تا یا یه دوست پسر داشته حالا بیاد با شما ازدواج کنه.مطمین باشید مورد های بهتر به پستتون میخورههشت سال تفاوت سنی داریم تحصیلات هر دوتامون کارشناسیه کار من تدریسه و ایشونم در رشته خودشون کار نمی کنندکار آزاد دارناما واسطه مون که بهشون اطمینان داریم میگن وضعیت مالی شون خوبه خب یکی از ملاک های من همین بود که همسر آینده ام حداقل خونه داشته باشن تحقیقم کردیم کسی بد نگفت از لحاظ فرهنگی سطح خانواده ما بالاتر از اوناس به طوری که میگفتن ایشون تنها فرد تحصیل کرده فامیلشوننوهضم ان موضوع برای من که در یک رشته هنری درس خوندم خیلی سخته با توجه به اینکه ایشون به واسطه کار و خانواده شون که بالاخره مدام با اونها سر و کار دارن اصلن به روز نیستن و این همیشه برای من مهم بوده که همسرم
در تکنولوژی های روز مره مهارت داشته باشن و بسیار با ادب و شخصیت باشنتمام مدت کار من توی اون شرکت5 روز بود ... کارم محیطش همکاران و درآمدش مطابق میلم بود.. با اینکه ایشون پیشنهاد خارج از شرع به من ندادن و از من انتظار روابط فلان هم نداشتن گفتن فقط حلال و عاطفی همسرمو توشرکت ساپورت کن چون فشار کارش زیاده منم اونجا نیستم که هواشو داشته باشم و ...خلاصه از کار اومدم بیرون ولی اون آقا دایم اس میدن و قسمم میدن برگردم سرکارم و دایم ابراز پشیمانی میکنن ... میدونم خیلی توی فشارن ولی خب منم برای زندگی خودم برنامه ای دارم و ...
چطوری جوابشون رو بدم که خیلی ضربه نخورن و برای زندگی من هم اتفاق بدی نیفته ... من بهشون گفتم با ازدواج موقت مخالفم به نامحرم هم که نمیشه ابراز علاقه کرد پس دلیل نداره وقتی میدونم چه انتظاری از من دارید دوباره برگردم سرکارمایشون میگرن دارن قلب و معده شون هم ناراحته ... باز امروز اس دادن که تو رو خدا برگرد دارم نابود میشم قلبم فلان و .....الان من باید چکار کنم بگم برمیگردم به شرط اینکه فقط برخورد کاری داشته باشید یا نه جوابشونو ندم؟؟؟میترسم خدای ناکرده براشون اتفاقی بیفته و اونوقت خودمو تا آخر عمر سرزنش کنم ...ممنون میشم راهنماییم کنید قینا در مشاوره و اعلام نظر دادن مفید و کارا، نباید سرزش و توهین باشه، لذا حتی اگر با توجه به تجربیات خود اعلام نظر میکنید سعی نمایید بیان مطلبتون سرزنش نباشه تا شخص مورد نظر این محیط را محل کسب معلومات بدونه نه سرخورده بشود ضمن تشکر از سوال کنند محترم در خصوص به مشورت گذاشتن مطلب خود و استقاده تجربیاتشان برای دیگران ،مهم اون راهی هست که امروز و در حال حاضربه نتیجه مطلوب آن رسیده اید لذا منبعد هم با کسب معلومات بیشتر سعی نمایید خط قرمزی را برای ورود به حریم احساسات خود تعیین کنید و غیر از مردانمحارم خود نامه شما را دیدم و خواندم ،دده ی ⅓ محترمه ی مکرمه، همان طور که در صحبتهای خود اشاره کردید" ملاک حال افراد است "
در تاریخ می توان مثالهای فراوانی را آورد که افرادی با کارنامه های درخشان در لحظات حساس آن کارآمدی و انتظار لازم را براورده نکرده اند و چه بسا اگر آن دسته از افراد تصمیم دیگری گرفته بودند الان مسیر زندگی بشریت چنین نبود.
در گوشه ای دیگر از صحبتهایتان اشاره فرمودید که : " والا⅔ ما که گیر ندادیم برید از اونایی بپرسید که گیر میدن :| " روی صحبت بنده با شمای نوعی بود ، از آنجایی که جنابعالی پوی پتی ⅛ همانند ما در مزارع و گندم زار ها قدم میزنید ، حس اینکه شما هم در پاره ای از مسائل مانند بنده فکر میکنید به من دست داد که اگر من به اون دست نداده بودم الان نه من اینجا بودم نه این نوشته .
بنده به شما عرض میکنم و شما هم این پیام مرا به گوش هم صنفی های خود برسانید که ای خانمها بس است دیگر دست از این لج بازی ها و این بُرژوایی⅜ زندگی کردن بردارید با واقعیات روبه رو شوید و انتظارات خود را از یک آقا پسر شریف ، مهربان ، دلسوز ، اهل کار ، مهندس ، خوش اخلاق ، مهربان، باغیرت مثال زدنی و ... بردارید، چند سال دیگر میگذرد و زمانی که کاری از دست کسی برنمیاید و دبه ی ترشی هم تمام شده فریاد وا اسفا سر میدهید که ای کاش .... ای کاش ... ملاک هایم را اصلاح کرده بودم .ش معلومه تقریبا با خودت بازی بکن تا میاد تو ذهنت فکرتو منحرف کن بریز بیرون نگو نمیشه که منم این کارو کردم اساسا زمانی شما به یه نفر دلبسته میشی و نمیتونی فراموش کنی که مدام تو ذهنت خیال پردازی میکنی وقتی جلوی این خیال پردازی رو بگیری خیلی زود فراموش میشه با خودت یه قرار بذار تا اومد تو ذهنت منحرف ککن فکرتو یه جور داری بازی میدی خودتو ولی جواب میده زودم جواب میده شاید چند ماه کافی باشه بریزیش بیرون. قسمت دوم هم نمیشه کلی گفت ولی در بیشتر موارد فکر میکنم حفظ گردن یکسری حریمها باعث میشه علاقه طرفین از بین نره وقتی طرف با یکی دوسته و رابطه جنسی برقرار میکنه احتمالش خیلیه که باهم ازدواج نکنن چون جذابیتی دیگه ندارن البته سه سال به نظرم زیاد باشه معمولا رابطه دختر و پسر اگه همه چی خوب پیش بره و کات نشه فقط 4 سال اولش خیلی جذابه بعدش افول پیدا میکنه. احتمالا این خانوم و اقا هم 1آقا احسان من خواستم جواب آخرین کامنت شمارو تو پست خودتون بدم ولی انگار پست تون بسته شده نتونستم اونجا بنویسم، برای همین با کسب اجازه وعذرخواهی از مسئولین سایت و صاحب پست، اینجا مینویسم:
از خوندن کامنت تون ناراحت شدم، نمیدونم چرا اینطوری فکرمیکنید که ازدواج قسمتت تون نمیشه وکلی از این افکار منفی وناراحت کننده دارید؟!!!شما پسرخوبی هستید آقااحسان، به قول خودتون هیچی هم کم ندارید، پس چرا آنقدر باید منفی فکرکنید! ببینید اینکه نگین اینطوری رفتار کرده، نباید باعث بشه که شما کلا نسبت به ازدواج تون بدبین وناامید بشید، نگین یه اشتباه و رفتار بد و بچه گانه داشته که قطعا بعدا توزندگیش چوبش رو میخوره، چون تواین دنیا هرکاری کنی به خودت برمیگرده، ولی خب شما نباید انقدر زود ناامید بشید، بعضی پسرها صدجا میرن خواستگاری تا بالاخره همسر مناسب خودشون رو پیداکنن، مطمئن باشید شرایط شما برای خیلی ها ایده آل هست و دخترتای زیادی هستن که حاضرن باشما ازدواج کنن، فقط شما باید بادید باز به دنبال فرد مناسبتون بگردین و به نظرمن بهتره اول یه کم به خودتون زمان بدید تا نگین و خاطره هاش کاملا از ذهنتون پاک بشه و بعد باخیال راحت و به دور احساسات منفی، دنبال همسرمناسب بگردیدمن مطمئن هستم شما باهردختری که ازدواج کنید، اون رو عاشقانه دوست خواهید داشت وخب عشق بعداز ازدواج، کاملا دوطرفه ست و قطعا بازتاب عشق ومحبتی رو که نثار همسرتون میکنید، از اون دریافت خواهید کرد، پس نگران نباشید، شما حتما به زندگی زیبایی که مدنظرتون هست، میرسید، فقط باید کمی به خودتون زمان بدید تافکر وروح تون آرامش بگیره و این افکار منفی ازذهنتون بیرون بره
بازم براتون آرزوی موفقیت وخوشبختی میکنمنفر بودن نه یه لشگر باند بهر حال من دیگه نمیرم سرکار ...پس زن و شوهر جز مورد آخر،بقیه موارد فکر نکنم زیاد مهم بوده باشند هر چند مورد آخر به بقیه ربط داره.خلاصه مخالفت جدی خودشون رو اعلام کردند.از طرفی مادر من،تو زمینه انتخاب عروس بسیار حساسیت به خرج میده.به گونه ای که برای برادرم 7 دختر بهش معرفی کردند رفته خونشون و هیچکدوم رو نپسندیده(یکی زشته،یکی خونواده درستی نداره،یکی چشماش یه طوریه،یکی خونشون اون طوریه و ...)این خانم هم که ماه شب 14 نیست و مطمئنم با دیدنش از زیبا نبودنش میگه.چرا چشاش کوچیکه.چرا قدش زیاد بلند نیست.چرا یه خورده بور میزنه و از این حرفا.
اما من زیبایی رو حدی قابل قبول میدونم.چون دوست دارم کسی که در کنارمه خودش عامل آرامش و خوشبختی باشه و بالعکس من هم باید برای اون اینطور باشم.به هر حال من هم چون احترام پدر و مادر برام مهم بود اصرار نکردم،چون اصرار دعوا بوجود میاره و چون نمیخواستم اگر اصرار کردم فردا با کوچک ترین اتفاق مقصر خودم باشم و سرزنشش رو بشنوم.کافیه تصور کنید چه اوضاعی پیش خواهد امد.اما ترجیح دادم به کارم ادامه بدم بلکه اگر شرایط داشت اون موقع اصرار کنم.در 40 درصد عقیده هامون با هم مشترک نیستیم. خانمشون خیلی راحت این موضوع رو به من میگفت...حتی فرزندانشون هم رو دیدم... دلیل اینکه به من چنین پیشنهادی دادن گفتند یکی از خانمای متاهل همکار دایم به جناب مدیر ابراز علاقه میکنن و مدیر هم برای اینکه زندگی خودش و اون خانم از هم نپاشه دلیل اینکه پسرعمه شما زده زیر قول هاش که خیلی واضحه، خب وقتی پسرها متوجه بشن که دختر هم به اونها علاقه و تمایل داره، معلومه دیگه زیربار تغییر نمیرن!!! باخودشون میگن : اینکه عاشق منه و من هرجور باشم دوست داره باهام ازدواج کنه، دیگه چرا به خودم زحمت بدم؟!!!
ازطرفی فرض کنید ایشون همینطور مثل قبل دوباره سر قول وقرارش میموند، چه تضمینی وجودداشت که بعدازازدواج باشما و وقتی به خواسته ش رسید وخیالش راحت شد، به قولش عمل کنه و خودش رو تغییربده؟ پسرها قبل ازدواج خیلی حرفا میزنن برااینکه به خواسته شون برسن ولی اینکه چقدربعدازدواج به اونها پایبند باشن دیگه معلوم نیستکاش شما بیاین اینجا یه کم بیشتر راجب اختلافها و مسائلی که فکرمیکنید توش باهم تفاهم ندارین، توضیح بدید، شاید اصلا چیزهایی که توذهن شماست، جزء مسائل اصلی ومهم ازدواج نباشه و صرفا ازایده آل گرایی شما ناشی بشه، اگه بیشترتوضیح بدید، بهتر میتونیم راهنماییتون کنیم توشرکت تنها بودین و دستت رو گرفته خدا بهتون رحم کرده که سالم موندین، البته ببخشید که رک گفتم، هرچه زودتر خط گوشی تون رو عوض کنید وحتی یه لحظه هم دیگه به این آقا فکرنکنید تا وقتی هم که خط تون روعوض کنید به هیچکدوم از پیامها یا تماسهاش جواب ندین واصلا پیامهاش رونخوندین تا تحت تاثیر حرف های صدمن یه غاز ایشون هم قرارنگیرینامیدوارم بزودی یه ازدواج موفق داشته باشید پیروز وسربلند باشید ما هم سر کار به اسم کوچیک و حتی مخفف همو همکارا صدا میکنند..ولی اسم کوچیک منو نمیگن ..فقط اگه خیلی ضروری بشه فامیلی!بدون پیشوند خانم! چون خودم اجازه نمیدم اسم کوچیکمو بگن..به طور کلی در امر ازدواج، گذشته افراد به اندازهای مهم است که در آینده نقش داشته باشد. مثلا اگر فرد در گذشته خطایی کرده که در آیندهی او نقش دارد، باید به این گذشته توجه داشت اما اگر خطایی داشته که نقشی در آینده فرد نخواهد داشت، در آن صورت نیازی به توجه به آن نیست. مثلا فرد در گذشته خطایی داشته ولی به شدت پشیمان گشته و توبه کرده است و اصلا قصد تکرار گذشته خود را ندارد درآن صورت چه بسا بتوان گفت که این خطا تاثیری در آینده فرد ندارد.پس اینکه گفته شود ملاک، حال افراد است و گذشته فرد اصلا مهم نیست، درست نیست بلکه همانطور گفته شد؛ گذشته افراد به اندازهای مهم است که در آینده آنان تاثیرگذار باشد. راهیم وقتی بخاطر بچه دار نشدن خودش واسه نسل پیامبرا از بی نره وقتی هاجر رو به شوهرش معرفی کرد بعد مدتی بازم نتونست ازدواج ابراهیم رو با هاجر تحمل کنه. حالا چطور این خانوم...باید بیشتر دقت کنید!حالا چند تا نصیحت خواهرانه به شما بکنم این ترفندهارو دیگه ما تو کتاب ها روزنامه و جاهای دیگه کهنه کردیم دختر خوب الان فکر نکن این اقا یه هفته ای عاشق شما شده و میاد زنش رو طلاق میده و تمام این شرکت و دم و دستگاه میشه برای تو امثال شما قبلا تو این شرکتها زیاد بودن بهترین کار اینه که دیگه جواب همچین ادمی رو ندین اینطور ادمهای خودخواه فکر میکنن چون پول دارن قدرت دارن و انگشت روی هر کی بذارن نه نمیشنون مشکل معده و روده ایشون هم به شما ربط نداره بهشون بگو غذای نفاخ کمتر بخورن و کمتر سرو گوششون بجنبه اینطور شرکتها ممکنه در کنار کارشون کار جانبیشون صادرات دختر به خارج از کشور باشه شاید میخواد شمارو بی ابرو کنه که بعدا هر چی مهمون خارجی دارن بفرسته پیش شما مطمئن باش اینطور ادمها یا هدفشون اینه که به واسطه پولشون به اون چیزی که میخوان برسن و بعد اینکه رسیدن مثل یه دستمال پرت کنن دختره رو بیرون چهار تا حرف هم به دختره بگن که لایق دختر و همسر خودشونه. یا اینم هدفشون پول در اوردن از قبال دخترها هست همین که به دخترها یاد بدن که برو با فلان مدیر عامل شرکت رقیب باش و مخ طرف رو بزن کلا تو همه حالتها فقط میخوان از شما استفاده ابزاری کنن اونوقت هیچ وقت تو اون شرکت ابرو ندارین چون گاهی ابدارچی هم فکر میکنه یه سهمی داره از این خانم ها.به هر حال من فکر میکنم شما بسیار دختر خامی هستین و برای اینطور جاها ساخته نشدین خیلی دخترهای بی کس و کار هستن که از خداشونه که اینجاها کار کنن امیدوارم خیلی زود به خودتون بیاین و گوشیتون رو خاموش کنین واگه لازم شد موضوع رو به پلیس خبر بدین.به نظر من علت صدا زدن اسم کوچک کارمندای شرکت هم به این خاطر بوده که با همه روابط عاطفی برقرار کرده . بقیه هم زخم خورده بودن نخواستن چیزی بهتون بگن که شما هم به زودی به جمعشون بپیوندین. سیمکارتتونو که عوض کردین دوباره با بچه های شرکت هم به هیچوجه ارتباط برقرار نکنین.خیلی مواظبه آبروت باش شاید الان به نظرت عادی بیاد یا به نظرت یه مزاحمت برسه ولی وقتی با همسره آیندت آشنا شدی وقتی برا تحقیق خواستن برن همه جا یا وقتی که سوال پیچت کرد درباره گذشتت میفهمی با همه احتیاطی که به نظره خودت داشتی چقد بی احتیاط عمل کردی بعده که دلت میخواد سره همه آدمایی که بهت بی حرمتی کردن داد بزنی خیلی مواظب باش آبروی یه دختر گرانبها ترین چیزیه که داره و هیچوقت هیچیه هیچی جاشو نمیگیره نه زیبایی نه پول نه مدرک جای آبرو و وجه یه دخترو نمیگیره هر چند که خودت واقعا پاک باشی اینو یادت باشه برا همسره آیندت مهمه پشته سرت حرفی نباشه اصلا انقد سرسری به این قضایا نگاه نکن شایدکه ایشون از نظر مهارت ها که بماند از نظر ادب هم اونجور که من میخوام نیستن چهره شونم که میگم مامانم دلمو سرد کردن و احساساس میکنم به دلم نمیشینه از طرفی از آبروی خودم وخانواده ام می ترسم برای به هم زدن این ماجرا حالا که همه اقوام فهمیدن و اینکه خب عذاب وجدان میگیرم وقتی میبینم واسطه مون معتمد محل انداینقدر دارن تلاش میکنند اصلن تعریف های ایشون بود که پدر و مادرم راضی شدن دوباره بیانتکلیفم با خودم روشن نیست نمی دونم چه کنم ، کمکم کنید الان که شناسنامه ام دستشونه به خاطر رفتار های مادرم پدرم هم شک کردنو من هم موندم حیرون و پر از تردید هیچوقت نمیتونم فکرشو بکنم زهر رابطه ای چه ازدواج چه دوستی نمیشه یهویی و بدون فکر شروعش کرد وقتی بدونه هیچ هدفی وارده رابطه ای بشی یا بخاطره تحت تاثیر بودن وارده رابطه بشی نمیتونی انتظار داشته باشی نتیجه خوبی ازش بگیری و همینطور وقتی میخوای یه رابطه حالا چه ازدواج و چه دوستی و آشناییو شروع کنی اول سعی کن قبلش خودتو بشناسی و ببینی دلیلت برا شروع چیه مثلا دلایلت تمایلاته خودته یا اینکه بهت خوش بگذره یا نیازات فقط رفع بشه ببین چقد توجه داری به اون شخصه مقابلت چقد برات مهمه آسیب نبینه چقد احساسات و افکاره دختری که میخوای برات مهمه اینکه بلاتکلیف بودن اذیتش میکنه یا حسه امنیته بیشتری ازت بخواد میتونی تامین کنی براش یا نه چون دردسر داره یه جوری با احساساتشو درگیر کردن معطلش میکنی چقد میتونی از خودگذشتگی کنی یا اصلا لازمه دوست بشی چرا از طریقه خونواده اقدام نکنی چون دوستی آسون تره میخوای دوست بشی کلا برا شروعه یه رابطه خیلی باید با افکارت کلنجار بری ولی وقتی واقعا فهمیدی چی میخوای اقدام میکنی به بهترین روشی که مطمئنی جواب میگیری وقتی بتونی مطمئن وارده یه رابطه بشی و بدونی از طرفه مقابلت چی میخوای شروع میکنی به شناختنش برا یه شناخته خوب 4 مثلا من از کارش تعریف میکردم فکر میکرد،دارم مسخرش میکنم یا اگر از کارش با جدیت صحبت میکردم منو بی سلیقه می پنداشت- یا اینکه شخصیت من با فیلم های حرفه ای جور بود،اما اون سبک فیلم های طنز رو متاسفانه یا خوشبختانه ما خانمها با ابراز علاقه یه آقا به او متمایل میشیم و تا حدی که ممکنه عاشقش هم بشیم البته یه تصورات پوچ و بیهوده هم بر مبنای خیال به اون علاقه دامن میزنه.شما به این فکر کنید که اگر چه شما هم به ایشون علاقمند بودید ولی تا قبل از مطرح کردن تیشون ٬ داشتید زندگی خودتون رو میکردید و اصلا این آقا توی ذهن شما برجسته نبود.پس با ابراز علاقه ایشون و افکاربعد اون شما با وجود جواب منفی دوساله که عذاب میکشید.آخه چرا خودتون رو اذیت میکنید باور کنید هیچی بیشتر از سلامتی شما نیست که ارزشمند باشه.به ازدواج فکر کنید و لی به علاقه یه طرفه به هیچ وجه.و به نظر من ایشون باید خودش به سمت شما بیاد مثل قبل نه طور دیگه ای.خواهر من براتون ناراحت شدم ولی به این روند ادامه ندید و اجازه بدیدخواستگارای دیگه تون فرصت و اجازه معرفی کردن و مشغول کردن فکر شمارو به خودشون داشته باشن.شاید اصلا این آقا قسمت شما نیست و قراره که بهتر از ایشون که بیشتر باشما هم کفو باشه به خواستگاریتون بیاد و در نهایت چون فامیل هم هستید به هیچ عنوان ٬ خواهرانه بهتون میگم خودتون رو کوچیک و بی ارزش نکنید حتی با یک پیامک . یعنی انرژی مثبت باید اثرات مثبت داشته باشد. شاید من تو این زمینه اشتباه کردم.کلا هم و غم من تو محیط کار خودش بود اما اون باز من رو از خودش نمیدونستبا این همه باز مهرش از دلش بیرون نیومد و نمیاد.با این حال تصمیم گرفتم کار رو ترک کنم بلکه فراموش کنم برای دل کندن یا بهتر بگم برای دل کندن باید فراموش کنم.حدود 2 هفته این موضوع رو تو شرکت در میون گذاشتم که تا آخر اردیبهشت هستم.از همون موقع این همکار خانم گیر داده و مدام میپرسه دلیل رفتنتون چیست؟یعنی هر روز این سوال تکرار رو میکرد.تا اینکه تصمیم گرفتم یا به خودش بگم واقعیت رو یا به یکی از همکارهای خانم که متاهل بودند. سال اونجا کار کنی چی میشه؟؟؟؟؟ همین چیزارو میبینم ترجیح میدم با اینکه احساسی هستم زنم منطقی و مردونه برخورد کنه اما احساسی نباشه تهش بشه این. "نه" گفتن اینقد سخته واست؟ فکر یه مرد غریبه هستی فکر شوهر ایندت نیستی که با هزار امید میاد جلو؟ نمیگم این اقا از روی شهوتش اومده شاید واقعا دل رئوفی داشته ولی این هیچ ربطی به تو نداره تو مسئول زندگی خودت هستی و تنها در حد "معقول " وظیفه داری به فکر زندگی دیگران باشی نه بیشتر.منم چند سال پیش عاشق شدم اصلا هم نمیشد فهمید منطقی هست یا نه حتی اگه یکی از بیرون قضاوت میکرد چون الواهر من، همه ی مشکلات شما بخاطر غروری بوده که داشتین. متٱسفانه شما دخترارو اگه بهتون ابراز علاقه بشه دیگه هیچی، طرف مقابلتونو شدیدٱ خرابش میکنید و وقتی به خودتون میاید که قلب طرف مقابلتونو خوردوخاکشیرش کردین، بعد بایه اس اشتباهی فرستادن توقع دارید طرف زخم دلش خوب شهو دوباره قربون صدقتون بشه.
شد بزنی زیرغرورت؟ شد بگی ببخشید من اشتباه کردم؟ شد بگی دوست دارم توروخدا از گناهم بگذر؟ شد؟؟؟حتی اگه ایناروهم بگیباز باید به اون فرصت بدی.فکرشو بکن! وقتی که به اون گفتی نمیخوامت اون قبلش حرف بدی بهت نزده بود،اما وقتی اون بگه نمیخوامت دلیلی داره چون قبلا دلشو شکستی، پس بهش فرصت بده صورت بگیره چرا که اونها پشتوانه های زندگی هستند و انسان بدون پشتوانه نمیتونه زندگیش رو ادامه بده یا لااقل بسیار سخت هستش.البته این حرف بنده به این قصد نیست که شما حالا که مادرتون راضی نیست جواب رد بدید بلکه به این منظور هست که شما باید تلاش کنید و با راهکارهای مناسب نظر ایشون رو جلب کنید. اشکال ایشون اگر صرفا به خاطر قیافه داماد باشه میشه با وساطتت بزرگترهایی که حرفشون برای مادرتون قابل قبول هستش حلش کرد. اما نکته مهم درباره معیارهایی است که خود شما دارید و در واقع با ضمیمه کردن آن معیارها با نظر مادرتون به تردید افتادید. درباره معیارهای شما باید بگویم که عمده مسائلی که شما بر روی آن دست گذاشته اید مثل تحصیلات و به روز بودن و توانایی استفاده از ارتباطات نوین چیزهایی نیستند که به عنوان معیارهای اصلی در ازدواج مطرح باشند و انسان میتونه در صورت وجود معیارهای اصلی همانند تدین، صداقت، اهل تلاش بودن، خانواده دار بودن و وظیفه شناس بودن از اونها چشم پوشی کرد مگر اینکه بگویید آن موارد غیر ضروری منجر به اختلاف فرهنگی میشه( که البته ما چندان قبول نداریم) که در این صورت به دلیل تفاوتهای فاحش فرهنگی این ازدواج قطعا به صلاح نخواهد بود. و یا اینکه بگویید درست است که اینها معیارهای اصلی در ازدواج نیستند ولی به صورت شخصی ولو به غلط شما این موارد برایتان اهمیت دارد و نمیتوانید از آن چشم پوشی کنید که در این صورت نیز تصمیم به عدم ازدواج بهتر از ازدواج با چنین فردی هست.یخیال کار هم بشو برای بار آخر جوابشو بده و.. شمارتو .شکر خدا که در خطر جبران ناپدیری نیفتادید و خدا کمکتان کرده است که راه صحیح را انتخاب کنید.2. از طرف دیگر در فکرِ تحقیق و بررسی در مورد مناسب بهتر و هم کفوی باشید که از راه معرفی و مشورت خانواده باشد.باید بدانید که برای امر مقدس ازدواج، نیازی به ایجاد ارتباط دوستانه نیست؛ بلکه حضور بزرگترها و خانواده بهترین راه برای ایجاد ارتباط برای ازدواج است. اینکه دختری قبل از ازدواج مدتی را دوست شود و بعد اقدام به ازدواج کند، روش معقولانهای نیست.این روش پیامدهای مختلفی دارد؛ چون در دوستیها مشکلات عدیدهای به وجود میآید. مثل:1ول از همه باید از خانوما گله کرد که چرا اینقد دوس دارن ناز کنن خب وقتی دوس داری چرا باید بگی نه؟ من نمیدونم نه به معنی *نه* و نه به معنی*اره* رو چجوری باید تشخیص داد؟ من خودم برم سراغ یکی بگه نمیخوام راهمو میکشم میرم چون میگم طرفم عاقله تصمیمش این بوده نهایتش یکی دوبار دیگه میرم تا مطمئن شم. چرا دخترا فک میکنن طرفو دنبال خودشون بکشونن خیلیییی پسر شیفتشون میشه؟ داری خستش میکنی از خودت درسته علاقش بیشتر میشه ولی علاقه ای که تو زندگی ایجاد بشه و بعد رسیدن کجا ؟ و علاقه ای که درمسیر رسیدن به معشوق باشه کجا؟ وقتی دائم دنبالت باشه یه جایی به خودش میاد میبینه چند سال گذشته و کلی از زندگیش عقب افتاده. عاملش چی بوده؟ براز علاقه کردن بعضی از مردها هم مثل روابط زناشویی شون بدرد خودشون میخوره فقط میخوان خودشون به ارامش برسن اصلا به طرف مقابل که خانم باشه فکر نمیکنن که الان اون خانوم باید امادگی داشته باشه من کم کم و روی اصول باید ابراز علاقه کنم نه هر وقت که دلم خواست اس ام اس بزنم و ...خوب پسر عمه تون اصلا روی اصول به شما ابراز علاقه نکرده که توقع داشته باشه که جواب درست و حسابی بخواد بگیره.من متوجه اخر ماجرا نشدم که الان بالاخره اون اقا چی گفته یا مشکلتون چیه؟ الان تو چه وضعیتی هست رابطه؟ولی اگه یه موقع خواستی حال یه پسر عاشق رو اساسی جا بیاری بگو میخوام ازدواج کنم اگه عاشقت باشه محاله که اروم بشینه تا تو ازدواج کنی.اینکه تو بشینی و هیچ کاری نکنی اون خیالش راحته به نظرم به گوشش برسون که میخوای با یه مورد خوب تو اولین فرصت ازدواج کنی اونوقت چون فامیل هم هست خبر حال و احوالش بهت میرسهسالگی چنین پیامی را باور کردید تعجب می کنم چون اگر این حرفو به بچه های مهد کودک هم بگی باور نمی کند و من در طول مشاوره نشنیدم خانمی پیام بده به یه دختر بیست سال کوچکتر از شوهرش و بگه شوهرمو ساپورت کن! در مورد وضعیت کنونی خانواده خود، لازم است که اعتماد به نفس خود را حفظ کنید و هیچگاه ارزش انسانی و خانوادگی خود را به مسائل مادی گره نزنید. لذا به یاد داشته باشید که هرچند از جهت مالمنم با پروانه جان موافقم . اینو هم اضافه کنم که ابجی معیار انتخابت حال افراد باشه یعنی ببین الان چطورن و چه خلقیات و ویژگی هایی دارند نه انچه که قرار هست بشن
توی ازدواج بنا بر تکمیل همدیگه هست نه تغییر ..بنظر من به وعده تغییر چه دختر و چه پسر نباید دلخوش کرد مگر اینکه شواهد دال بر این تغییر باشندساراجان چرا داری بیخودی خودتو عذاب میدی؟؟؟ چرا برای خودت بزرگش کردی؟ ببین این یه واقعیته اغلب پسرا اگر ببینن بهشون علاقه مندی و بقول معروف براشون تب میکنی اددددددد همون موقع از چشمشون میفتی و براشون دم دستی میشی. داری بیخود و بی جهت خودتو عذاب میدی که چی بشه؟ اگر ایشون شما رو واقعا دوست داشت راضی نمیشد اینطوری عذاب بکشی هر چند که من فکر میکنم شما بیشتر بخاطر رفتار خودت تحت فشاری و ناراحتی و شاید چندان مربوط به علاقه ات نباشهپس بنظر من با مراجعه به یه روانسناس سعی کن مشکلت رو حل کنی و خدایی نکرده دچار اشتباه نشی اگر واقعا به انتخابتون ایمان داریدخدایا کمک کن خانواده های همه جوونای ایرانی کمک کننده در امر ازدواج باشن نه سدآمیننه همین لباس زیباست نشان به احتمال قوی خود مدیر چنین پیامهایی را از زبان خانمش به شما میده و یا اینکه اون خانم هم زن واقعی نیست بلکه فریب خورده ای مثل شماست که به زعم خودش همسر مدیره!نتیجه: اولا شما باید رفتار خود را نسبت به برخورد با مردان اصلاح کنید تا بعضی از مردها مریض طمع نکنند ثانیا ارتباط خود را هر چه سریعتر با این شخص قطع کنید و الا معلوم نیست نتیجه کارتون در دنیا و آخرت به کجا بیانجامد. ثانیا: در انتخاب کار دقت کن و دنبال کاری باش که عزت نفست حفظ بشود و به خاطر توانایی تون استخدامت کنند نه به خاطر جسمت !من پسر 20 ساله از یک خانواده ضعیف مالی هستم که پدرم با یک شغل کارگری، زندگی بخور و نمیر ولی حلالی را برایمان رقم زده است. البته من از این شرایط خیلی ناراضی نیستم، امّا از این بسیار ناراحت میشوم که دیگران به ویژه دوستانم به دلیل شرایط ضعیف مالی خانوادهام، مرا اصلا تحویلم نمیگیرند یا اینکه با نگاههای تحقیرآمیزشان مرا رنج میدهند. برای همین تصمیم گرفتهام که ارتباطم را با دوستانم قطع کنم. آیا کار درستی میکنم؟ از طرفی وضعیت مالی خانوادهام، مرا بسیار رنج میدهد و با خودم میگویم نکند که من هم در آینده مانند پدرم از نظر مالی ضعیف شوم؟ لطفا مرا راهنمایی کنید ابتدا از اینکه شما و خانواده گرامیتان در تامین نیازهای مالی و ... با مشکل مواجه هستید، متاسفیم، ولی باید توجه داشت که اینگونه نیست که این وضعیت در آینده شما هم تداوم و همیشگی داشته باشد. اگر با دقت بیشتری به اطراف خود بنگرید، افراد زیادی خدایی بشین باخودت روراست باش ببین تحت تاثیر حرفهای مادرت قرار گرفتی و دچار تردید شدی؟ یااینکه واقعا دت به این نتیجه رسیدی که به دردهم نمیخورین؟اگه مورداول باشه، سعی کن بامادرت صحبت کنی و به ایشون بگید مادرجان من میخوام بااین آقا زندگی کنم و خودم چهره شون رو پسندیدم و مشکلی باهاش ندارم، ضمنا این آقا خوبی های زیادی دارن که این ضعف شون رو پوشش میده، باکمی ملایمت و صبر وحوصله میتونید مادرتون رو راضی کنید، اگه پدرتون بااین ازدواج موافق هستن میتونید از ایشون هم برای گرفتن رضایت مادرتون استفاده کنین چون قطعا تاثیر حرف ایشون. روی مادرتون، بیشتر از شماستبعید میدونم مورد دوم درست باشه ولی اگه واقعا خودتون به این نتیجه رسیدید که ازدواج تون بااین آقا به صلاح تون نیست و رضایت ندارید، اصلا رودربایستی نداشته باشید وخیلی قاطع جواز منفی بدین و قضیه رو تمومش کنید، چون تواین مرحله همه چط کات بشه، خیلی بهتراز مراحل بعدی هست، فقط قبل از هر تصمیمی، خوب فکرکنید وسعی کنید تصمیم عاقلانه ای بگیرید تا بعداپشیمون نشیددرهرصورت براتون آرزوی موفقیت وخوشبختی میکنم از بودن در کنار آنان خودداری کنید، تا زمینه بوجود آمدن افکار و نگرشهای آزار دهنده در شما نشود.البته منظور، قهر و جدایی نیست؛ بلکه سعی کنید برای مدتی هم که شده روابط خود را با برخی از دوستانتان نظرم تا فرصت هست و عقد نکردید یکبار دیگه بشین سبک سنگین کن و بدون وسواس و بدون دلسوزی با عقلاگر دیدی واقعا تناسب نیس کاری به اینکه زشته نداشته باش و سریع کنسلش کن چون بحث یه عمره الان بگی زشته اما از فرداش راضی نباشی و عوارضش هویدا بشه بسیار بدتره جوریکه خود آقا میگه چرا قبول کردی میگفتی نه نمیخوام از مشاور هم کمک بگیر حضوریزندگیتو بچسب تا پایه هاشو درست بچینی تعلل نکنن بررسی کن مشورت بگیر از مشاوران و سریع نتیجه بگیراگر که دیدی مناسبه خب شکرخدااون بعد چند سال عاشقی بهت گفته و شما جواب رد دادی حالا شما رفتی جلو و اون گفته نه. من پسرو تحسین میکنم بابت صداقتی که به خرج داده بهتره بگیم الان اون اقا داره عاقلانه تصمیم میگیره نه مثل سابق از روی احساس. الا این حرفش که گفته منو همینجوری بپذیر رو اگر از روی دلسردی میدونید که هیچی بیخیال بشید چون خسته شده و نمیشه ترمیم کرد ولی اگر علاقه داره و حرفش بخاطر اینه که عاقلانه تصمیم بگیره، خب بهش فرصت بدین یه مدت با هم باشین ببینین اون اختلافاتی که گفتین واسه شما قابل تحمل هست یا نه. اگه نبود شمام غمت کمتر میشه چون رسیدی به اینکه نمیتونی باهاش باشی. البته کاش اختلافاتتون رو بیشتر توضیح میدادین.موفق باشی بشین درست رو هم محکم بخون. همه دوستات سه سال دیگه غصه تو رو میخورن. الان هرکی میگه من نون کارگری خوردم از خیلی های دیگه نگاه با احترام تری بهش میکنن داداش یه فرمول ساده : تو حوضی که پر قوربافه هست نپر . نیازی نیست با همه رابطه داشته باشی ، با خودت و زندگیت حال کن و لذت ببر ، مطمئناً میتونی چیزایی تو این دنیای بزرگ پیدا کنی که ازش لذت ببری . هیچ کس به خاطر شرایطی که ناخواسته توش به دنیا اومده نباید تحقیر بشه و همچنین خودشم حق نداره ناراحت باشه . شخصیت هیچ کس ربطی به پولی که داره یا ماشینی که میرونه نداره .دوران دانشجویی، برای عدهی زیادی از جوانان امروزی، دوران مناسبی برای یافتن همسر دلخواه به حساب میآید؛ زیرا جوان در محیط دانشگاه با افراد زیادی از جنس مخالف روبه رو است که میتواند در یک مدت زمان بسیار مناسب، در کنار تحصیل، بهتر و بیشتر از ویژگیهای اخلاقی، رفتاری و شخصیتی فرد مورد علاقه خود شناخت پیدا کند.امّا در کنار نقاط مثبت و فواید ازدواج در این دوران، نباید نسبت به پیامدها و عواقب روابط دختر و پسری به بهانه ازدواج در چنین محیطی غفلت کرد. لذا برقراری رابطه و ادامه آن میان دختر و پسر در این دوران، موجب بوجود آمدن روابط عاطفی میان آن دو شده و به هر دو اجازه رسیدن به شناخت درست، دقیق و منطقی را نمیدهد و همین عدم شناخت درست و کافی باعث تصمیم گیری اشتباه در انتخاب نیز میشود.از طرفی، بسیار اتفاق افتاده که در این محیط، متاسفانه برخی از افراد سودجو به بهانه ازدواج، با فرد مورد نظرشان ارتباط برقرار کرده و بعد از مدتی رابطه عاطفی، از فرد مقابل سوءاستفاده در سایت همسریابی میکنند. لذا هیچ گاه اینگونه رابطهها به ازدواج منجر نخواهد شد بلکه با خود افت تما فردای اونگه ایشون انسان موجه و عاقل و کاملی بودن و از طرفی چون ابراز علاقه کرده بودن پس باید در صدد اصلاح خودشون بر میومدن نه اینکه هیچ رقمه از موضع خودشون پایین نیان و بگن همینه که هست.نشون میده به پختگی لازم برای داشتن یک همراه زندگی نرسیدنمن دوست ندارم کسی رو کوچیک کنم چیزی که خوندم و با توجه به اینکه از اطرافم موارد مشابه اینچنینی دیدم طبق تجربیاتم این حرفو زدم و گرنه من خودم کوچیکترین و حقیرترینم و شاید این انتظار رو داشت باهاش بابت موضوع ازدواج صحبت کنم.کلا احساس میکنم دلش رو شکستم، اما خودم هم دلم شکسته.چون خیلی صبر کردم و این صبر به ناراحتی من برای دل کندن ازش شد.عزیزم شما چرا انقد خودتو اذیت میکنی آخه درسته پسرعمتون دوستون داشته ولی خب برا ازدواج شناخته بیشتری لازمه یشون میخواسته شمارو بشناسه برا همین پیشنهاد داده ..درسته شما رد کردی ولی به هر حال شمارو اینجوری شناخته شما باید بیشتر فکراتونو میکردید شاید سنتون کم بوده یا تو حالو هوای ازدواج نبودید که رد کردید بازم مورد براتون پیدا میشه انقد خودتو اذیت نکن چیزی نشده که اینجوری داری سلامتتو به خطر میندازی الان پسر عمتون نمیخواد رابطه ایو شروع کنید پس به هیچ وجه نباید اصراری کنید همونطور که شما ردش کردید و اون احترام گذاشت شما هم همینکارو بکنید و سعی کنید فراموش کنید یا یه مدت خودتونو آروم کنید